علمی | مطالب داغ و خواندنی متنوع

علمی | مطالب داغ و خواندنی متنوع

علمی | مطالب داغ و خواندنی متنوع

علمی | مطالب داغ و خواندنی متنوع

صدات رو واسه من نبر بالا.

 صدات رو واسه من نبر بالا.


یکی از دلایل پیشرفت تمدن انسانی در طول تاریخ "گفت‌وگو" بوده 

است. مباحثه، گفتمان، دیالکتیک. نه جنگ و جدل و پرخاش.

وقتی در بحثی عصبانی می‌شوی و شروع می‌کنی به فریاد زدن، 

ناخودآگاه چند پیام را به طرف مقابل می‌دهی.


یک_ من ضعیفم.

من توانایی حل مسئله را از راه منطقی و با استفاده از دلیل و برهان ندارم و می‌دانم حق با من نیست و حرف‌هایم پوچ است و بی 

معنی. بنابراین صدایم را بالا می‌برم تا تو بترسی و ضعف منطق من پوشیده شود.


دو_ من نمی‌خواهم این مسئله حل شود.

وقتی گوش‌هایم را می‌گیرم و شروع می‌کنم به داد و قال یعنی برایم اهمیتی ندارد که موضوع پیش آمده برطرف شود. مهم فقط این 

است که من حرفم را بزنم و همه کار کنم برای به کرسی نشاندنش.


سه_ من تو را دوست ندارم.

طبیعی و منطقی نیست که همه‌ی توانم را در حنجره‌ام جمع کنم و با جیغ و توهین و طعنه و تمسخر، آرامش را از طرف مقابل‌ام بگیرم 

و ناراحتش کنم. بعد حرف از دوست داشتن بزنم.


چهار_ من کودکم و هنوز به بلوغ فکری نرسیده ام.

در مواجهه با کوچک‌ترین مسئله و موضوعی نمی‌توانم خودم و رفتار و گفتارم را کنترل کنم و عصبانی می‌شوم و از کوره در می‌روم. این‌ها ویژگی‌های یک فرد بالغ است؟


به پیام‌های تلویحی و پنهان دیگر هم می‌توان اشاره کرد اما نمی‌خواهم متن از این طولانی‌تر شود.این بیت شعر را فردوسی از زبان رستم سروده. رستم که قهرمان بی‌بدیل شاهنامه است و زور بازو و توانمندی جسمانی‌اش غیر قابل انکار، به‌جای این که بر قدرت بدنی یا جنگاوری و خشونت توصیه کند این حرف را می‌زند:


بی‌آزاری و خامشی برگزین

که گوید که نفرین به از آفرین؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.