یکی از نقشهای اصلی «برند» یا «تأثیر سازمانی» هر شرکتی را هویت آن شرکت بازی میکند.در بیشتر موارد، طراحی هویت بر اساس مصالح بصری که در شرکت، کاربرد داخلی دارد به همراه مجموعهای از قواعد (در یک دفترچهی راهنما) انجام می شود. این قواعد که هویت را میسازند معمولاً مشخص میکنند که هویت شرکت باید چگونه در رسانههای گوناگون اجرا شود؛ مثلا از راه تعریف پالت رنگهای تأیید شده، فونتها، لیآوت ها، اندازهها و یا مواردی از این دست. این قواعد تضمینکنندهی پایدار ماندن هویت شرکت است که در عوض، برند را به عنوان کلیتی واحد، قابل بازشناسی میکند.
هویت یا «تصویر» شرکت از مواد بصری متعددی ساخته میشود:لوگو (نماد کل هویت و برند)، اوراق اداری (سربرگ، کارت ویزیت، پاکت، غیره)، ابزار بازاریابی (بروشور، تراکت، کتاب و وبسایت)، محصول و بستهبندی (محصول فروشی و بستهبندیای که با محصول ارائه میشود)، طراحی پوشاک (لباسهای واقعی که کارمندان به تن میکنند)، طراحی تابلوها (برای فضای داخلی و خارجی)، پیامها و اقدامها (پیامهایی که از طریق راههای ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم مخابره میشوند)، سایر انواع ارتباطات (صدا، بو، لمسکردنیها و …) هر چیز تصویری که در حکم نمایندهی شرکت باشد. (مثلاً تقویم، ساعت، قلم و …)
همهی این چیزها هویت را میسازند و باید کلیت برند را پشتیبانی کنند. اما لوگو تمام هویت سازمانی و برند را در یک نشانهی قابل تمیز خلاصه میکند. این نشانه، چهرک (آواتار) و سمبل تجارت و در حکم کلیت واحد است.
هویت بصری بطور مشخص مربوط به بخش دیداری است که با حس بینایی انسان مرتبط است . در هویت سازی میتوان از هر کدام یک از حواس پنجگانه استفاده کرد. به عنوان مثال هویت سمعی ، به هویتی اطلاق میشود که شما تنها با شنیدن آن را شناسایی میکنید ، مانند ، موزیکی که هنگام روشن شدن یک موبایل میشنوید .
1- هویت بصری (اهداف و افق ، رنگ سازمانی و… که همگی میتوانند در طراحی هویت بصری نقش داشته باشند)
2- لوگو (نماد ، تصویر)
3-رنگ بندی
4- برند (زمینه فعالیت ، محصول)
شامل تمام مواردی میشود که مخاطب با حس بینایی آن را شناسایی میکند ، مانند ” لوگو ، رنگ سازمانی ، ست اداری ، پترن و…” بنابراین میدانیم که هویت بصری ، لوگو و برند کاملا با یکدیگر متفاوت اند اما هریک در تکامل دیگری موثر است. به عنوان مثال ، رنگی (رنگ سازمانی) که برای لوگو استفاده میکنیم ، تکمیل کننده ی بخشی از ماموریتی ست که “لوگو” در نمایش هویت بصری به عهده دارد.
میتوان گفت که تمام این عناصر ، تکه های یک پازل هستند و باید در جای درست قرار بگیرند. البته این پازل یک پازل با تکه های تعریف شده و منظم نیست که فقط نیازمند چیدمان درست باشد . در طراحی عناصر هویت بصری که شامل ( لوگو ، ست اداری ، رنگ سازمانی و…) میشود گاهی باید از بین المان های نامرتبط و قطعات نامنظم به بهترین ساختار ممکن رسید.
لوگو جزء کوچکی از طراحی هویت بصری برای یک برند محسوب میشود اما نقش بسیار پررنگی دارد به گونه ای که طراحی آن ، ساختار تمام اجزای هویت بصری را تحت تاثیر قرار خواهد داد. زمانی که طراحی لوگو به پایان میرسد طراحی دیگر اجزای هویت بصری براساس آن شروع خواهد شد. البته ترتیب مراحل طراحی دیگر اجزا میتواند ثابت نباشد اما طراحی لوگو قطعا اولین مرحله در طراحی یک پک کامل هویت بصری برای برند خواهد بود. لوگو به خودی خود بار بزرگی از نمایش هویت یک برند را به دوش میکشد بنابراین مهمترین بخش در طراحی هویت بصری محسوب خواهد شد. طراحی یک لوگوی اصولی و مرتبط با اهداف و افق سازمان ادامه ی مسیر طراحی هویت بصری را هموار خواهد کرد. لوگو یک عنصر برجسته در هویت بصری بشمار میرود که تغییر (نه بازسازی) آن در آینده با فراز و نشیب های زیادی روبرو خواهد بود
برای فهمیدن چیستی لوگو، نخست باید درک کنیم که کارکردش چیست.کارکرد لوگو… شناساندن است.لوگو با به کار گرفتن نشان، پرچم، سمبل یا امضا، شرکت را میشناساند. لوگو رأساً شرکت را عرضه نمیکند و به ندرت تجارت را توصیف میکند ]که البته در ایران این تناسب کاملاً برعکس است و به ندرت لوگوها کاری جز توصیف شرکت و تجارت مربوط میکنند[. لوگو معنایش را از کیفیت آن چیزی میگیرد که سمبل آن است و نه بر عکس (وظیفهی لوگو شناساندن است، نه توضیح دادن.) بطورخلاصه، معنای لوگو از شبیه به چه بودنش مهمتر است.
برای درک این مفهوم لوگوها را انسان فرض کنید. ما ترجیح میدهیم که با نامهایمان صدایمان کنند (علی، حسن، فرهاد) تا این که با توصیفاتی گیج کننده و فراموش شدنی مثل: «اون یارو مو بلنده که همیشه صورتی میپوشه». همین قضیه دربارهی لوگو هم صادق است. لوگو باید تجارت را به شکلی به یادماندنی و قابل تمیز بشناساند، نه آنکه به شکل تحت اللفظی توصیف کند تجارت چه کاری را انجام میدهد.
همچنین مهم است توجه داشته باشیم که لوگو تنها پس از آنکه دیگر به چشم آشنا بیاید میتواند انتظارات را از کارکرد خود برآورده کند؛ درست همان طور که ما باید اول نام افراد را یاد بگیریم تا بتوانیم آنها را بازشناسیم. در گاهی مواقع لوگو نیاز به ریدیزاین یا بازسازی مجدد جهت تاثیر گذاری بیشتر یا به روز شدن دارد.
پس یادمان نرود: لوگو، تجارت یا محصولی را در ساده ترین شکل قابل شناسایی میکند.
رنگ سازمانی بزرگترین بخش هویت بصری را در برمیگیرد و انتخاب دقیق و صحیح آن بسیار مهمتر از طراحی لوگو خواهد بود. این تفسیر از اهمیت لوگو و طراحی آن کم نمیکند ، اما رنگ سازمانی در هویت بصری بسیار بسیار حائز اهمیت است . شاید با تغییر لوگو در آینده بازهم بتوانید به جایگاه خود بازگردید اما تغییر رنگ سازمانی هرگز توصیه نمیشود. دلایل قابل توجهی در اینباره وجود دارد.
1- مهمترین عنصری که مخاطب در نگاه اول (ناخودآگاه) به آن توجه می کند رنگبندی است.
2- بخش بسیار وسیعی از هویت بصری را در برمیگیرد که شامل رنگبندی لوگو ، ست اداری ، تبلیغات محیطی و اینترنتی ، فرم اداری و … خواهد بود.
3- رنگبندی مهمترین عنصری ست که مخاطب حتی بدون دیدن لوگو میتواند به سرعت برند شما را با آن بیاد بیاورد.
4-پراکندگی رنگبندی در طراحی هویت بصری یک نقص بزرگ محسوب میشود ، رنگبندی باید مرتبط و دایره ی آن حتی المکان محدود به یک یا دو رنگ باشد .
نکته : در برخی موارد با استفاده از تعدد رنگبندی میتوان یک مفهوم را منتقل کرد . به عنوان مثال رنگبندی استفاده شده در لوگوی eBay سعی در انتقال یک مفهوم مرتبط با کسب و کارش دارد. به هرحال تعدد رنگبندی در طراحی هویت بصری هرگز توصیه نمیشود مگر در مواردی که استفاده از رنگهای متعدد ، بهترین گزینه برای انتقال یک مفهوم باشد.
طراحی اوراق اداری نیز یک بخش مهم در هویت بصری ست. معمولا مکاتبات رسمی بین شرکت ها و سازمان ها با این اوراق انجام میشود . در واقع یک زبان دیداری در تعاملات است که میتواند در جلب اعتماد بسیار موثر باشد. طراحی ست اداری خود از قواعد و اصولی پیروی میکند ، اما بخشی از آن که مربوط به هویت بصری میشود ، شامل ارتباط و هماهنگی بین رنگ ها ، الگو ها و… در طراحی آن است. معمولا از الگوهایی (پترن) در طراحی اوراق اداری استفاده میشود که بخشی از بسته ی هویت بصری یک برند را تکمیل میکنند . بهتر است این الگوها بادرنظر گرفتن ساختار لوگو طراحی شود.
مطمئناً برند موضوع سادهای نیست. کتابها و نشریات بسیاری دربارهی این موضوع نوشته شده است؛ اما در چند کلمه میتوان «برند» را شرکت، خدمات یا محصولی تعریف کرد که ادراک مشتری یا مخاطب “تشخص” برایش قائل شده است. بر این اساس باید اضافه کرد که طراح گرافیک نمیتواند برند «بسازد» و تنها مخاطب است که میتواند چنین کاری کند. کار طراح گرافیک شکل دادن به شالودهی برند است.
بسیاری از مردم بر این باورند که برند فقط تعدادی عنصر را در بر میگیرد (چند رنگ، چند فونت، یک لوگو، یک شعار (اسلوگان) و شاید هم موسیقی را بتوان به آن اضافه کرد) اما واقعیت برند بسیار پیچیدهتر است. میتوانیم بگوییم برند «تأثیر سازمانی» است.
مفهوم مرکزی و ایدهی بنیادین نهفته در داشتنِ «تأثیر سازمانی» این است که هر آنچه که یک شرکت انجام دهد، هر آنچه که مالک آن باشد و هر آنچه تولید کند، باید بازتاب ارزشها و آرمانهای آن شرکت در حکم یک کلِ واحد باشد.
استمرار این ایدهی مرکزی (تأثیر سازمانی داشتن) است که شرکتی را ساختمان میبخشد، آن را به پیش میبرد و بیان میکند که شرکت نمود چه چیزی است و به چه باوری اعتقاد دارد و موجودیتش به چه دلیلی است؛ نه فقط تعدادی فونت و چند رنگ و لوگویی و شعاری.
برای مثال بیایید نگاهی به شرکت معروف «اپل» بیندازیم. شرکت اپل، فرهنگ سازمانی انسانگرا و اخلاق سازمانی قدرتمندی را به نمایش میگذارد که مشخصهی آن ارادهگرایی و حمایت از مشارکت مفید در اجتماع است. این ارزشهای تجارت در هر عملی که از آنها سر میزند کاملاً آشکار است، از محصولات نوآورانه و تبلیغاتشان گرفته تا خدماترسانی به مشتریان. اپل برندی است از نظر عاطفی انسانگرا، که واقعاً با مردم پیوند برقرار میکند. وقتی مردم محصولاتشان را میخرند یا از خدماتشان استفاده میکنند احساس میکنند که جزئی از برند هستند یا حتی فراتر، عضوی از قبیله. این پیوند عاطفی است که برند آنها را میسازد (نه محصولاتشان به تنهایی و یا لوگوی گازخوردهشان).
اغلب بازاریابان اهمیت انتخاب نام برند را نادیده می گیرند، «آنچه از نظر آن ها اهمیت دارد، خود محصول است و مزایایی که این محصول در اختیار مشتریان قرار می دهد». زیراکس، نخستین تکثیرکنندهی اوراق ساده بود. این ایده فوق العاده، نام تجاری معتبر و نیرومند آن را در اذهان تثبیت کرد.
اما امروزه، تمامی ماشین های تکثیرکننده، چون زیراکس عمل می کنند. تفاوت در عمل محصول نیست، بلکه در نام محصول است. از این رو بر آن شدیم تا شما را با ۷ قانون بسیار مهم در انتخاب نام برند آشنا کنیم.
قبل از اینکه به نام گذاری برند خود بپردازید اولین کارتان این باشد که رقبای اصلیتان را تحلیل و بررسی نمایید.بزرگترین اشتباه در هر مرحله از برندسازی چه انتخاب نام، طراحی لوگو و هویت بصری برند و چه جوهره برند و استراتژی نام تجاری و … هرگز از رقیب تقلید نکنید. دقیقا متمایز رقبایتان رفتار کنید. لکسوس یک نام متمایز بی معنی است ولی پر فروش ترین اتومبیل در آمریکاست حتی بیشتر از بنز و بی ام دابلیو.اگر کوکاکولا بر اصالت و قدیمی بودن خود تاکید می کند،
پس پپسی باید بر جدید بودن و به روز بودن پا فشاری کند. در انتخاب حروف نام تجاری هم این موضوع صدق می کند. اگر نام کوکاکولا بر پایه حرف ک استوار است نام پپسی باید هر چیزی غیر از ک را نشان دهد. ساختاری که پپسی برای لوگوتایپ خودش برگزیده کاملا نرم ، ساده و مدرن است دقیقا متضاد لوگوتایپ کوکاکولا.
نام های تجاری که در آن ها برخی حروف تکرار می شوندو همچنین دو یا چند آوای شبیه به هم تولید می کنند از قدرت فوق العاده ای برخوردارند.از برند های داخلی می توانیم به مزمز، دامداران(بین دا و را)، نیک کالا(حرف ک)و از برندهای خارجی می توان به کوکاکولا(حرف ک)، کیت کت و ولوو اشاره نمود. اولین واژگانی که کودکان یادمی گیرند و به خوبی به یاد می آورند کلماتی چون ماما،بابا، لولو، هاپو و … می باشد.
در شلوغی تبلیغات امروز و افزایش هزینه های بازاریابی و تبلیغات،نامی که بتواند فعالیت برند را با خود حمل کند به عنوان سرمایه ای گرانبها شناخته می شود.سال ها پیش در آمریکا از ترکیبات بلغور ذرت، پنیر و نمک محصولی تولید شد که نام آن را cheez doodles گذاشتند به معنی ترق تروق کننده پنیری.
بعد از اینکه این محصول در ایران برای اولین بار تولید شدشرکت مینو بسیار هوشمندانه نام آن را ، پفک نمکی گذاشت.( پف کننده کوچک نمکی).این نام بسیار قدرتمند تبدیل به یک نام جنریک گردید.
مثال هایی همچون شامپی کلییر، مایکروسافت(تولید کننده پر کاربرد ترین نرم افزارهای دنیا)، تویز آر آس (بزرگترین فروشنده اسباب بازی در آمریکا) و … از این قانون مهم استفاده نموده اند
شخصیت ها، حیوانات و موضوعاتی که نماد چیزی شناخته می شوند می توانند به عنوان ایده ای قدرتمند در انتخاب نام برند استفاده گردند.مانند انتخاب نام مارکوپولو (نماد شخصی که بیشتر عمرش در سفر بوده) برای یک آژانس مسافرتی و یا جگوار برای یک شرکت خودرو سازی و یا برند عمه جمیما (نماد تجربه در آشپزی) برای یک برند تولید پودر پنکیک و …
اگر ترکیب دو یا چند کلمه، یک نام خوش آوا را تولید کرد می تواند به عنوان نامی موثر تلقی گردد.لزوما می تواند معنی خاصی هم نداشته باشد ولی خوش آوا و شکه کننده باشد.مانند آدیداس که از ترکیب نام موسس به وجود آمده است (آدولف داستلر)، فدکس (Federal Express) و نابیسکو (National Biscuit Company) و…
هرچه نام کوتاه تر باشد بهتر در ذهن می ماند.گاه ممکن است که نام کوتاه نباشد ولی ساده باشد. هرچه نوع حروف استفاده شده در نام تجاری کمتر باشد مفهوم سادگی را می توان به آن اتلاق کرد.مانند google که در طبقه بندی نام ها کوتاه نیست ولی ساده محسوب می شود چون تنها از چهار نوه حرف استفاده شده است.
یکی از سوالاتی که در دوران دبستان می پرسیدند آن بود که فلان کلمه چند بخش دارد . این سوالی مهم در انتخاب نام تجاری موفق است .نام هایی که به راحتی هجی شوند و بخش بندی کمتری داشته باشند اثر گذاری بالایی دارند.مانند سن ایچ و چی توز که دو بخش دارد. نمونه های ناموفق نیز می توان به داروسازی فارابی که هشت بخش دارد و یا لاستیک بارز که ۵ بخش دارد.
آموزش طراحی لوگو
گاهی با دیدن تغییر لوگوی یک شرکت (تغییر لوگوی زارا) مسئله طراحی لوگو برای شرکتهای مختلف برای ما جالب میشود و با روشهای مختلفی به دنبال آموزش طراحی لوگو هستیم تا این تغییرات را درک کنیم. در این مورد دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. دیدگاه اول مخصوص طراحان حرفهای است که طراحی آرم یک شرکت را به چند مرحله پیچیده تبدیل میکنند و در نهایت یک لوگو مفهومی فوق العاده طراحی میکنند. این در حالی است که گروهی دیگر از ابزارها و نرم افزارهای طراحی لوگو استفاده میکنند که کار بسیار ساده و معمولی است.
اگر شما هم به فکر آموزش طراحی لوگو به صورت حرفهای هستید، لازم است که پنج مرحله ساده را به صورت گام به گام دنبال کنید تا یک نماد زیبا و مفهومی بسازید.
قبل از طراحی یک آرم تجاری، شما باید درک کنید که لوگو چه چیزی است، قرار است چه چیزی را نشان دهد و چه چیزی باید انجام شود. لوگو فقط یک علامت خاص نیست، بلکه لوگو نشان دهنده نام تجاری یک کسب و کار است که اطلاعات مختلفی را از طریق شکل، فونت، رنگ یا تصاویر نشان میدهد
لوگو برای جلب اعتماد، ایجاد شناخت و تحسین برای یک شرکت یا محصول الهام بخش است و کار ما به عنوان طراح آن برای ایجاد یک آرم این است که کار مورد نظر را در قالب لوگو نشان دهیم. در حقیقت ما باید بدانیم که در آموزش طراحی لوگو دقیقاً دنبال چه چیزی هستیم و میخواهیم چه چیزی را به مخاطب نشان دهیم.
حالا که می دانید لوگو چیزی را انجام میدهد و قرار است چه چیزی را نشان دهد، لازم است با ابزارها و اصولی که قرار است یک آرم بزرگ را ایجاد کنند آشنا باشیم و قوانین اساسی و اصول طراحی مؤثر در لوگو را بشناسیم. اصول مؤثر در آموزش طراحی لوگو را میتوان به پنج اصل ساده تقسیم کرد:
هرچه طراحی یک لوگو سادهتر باشد امکان به رسمیت شناخته شدن آن آسانتر است و از طرفی اجازه میدهد که لوگو به عنوان یک نشانه همه کارها، و به یادماندنی شناخته شود. یک آرم خوب بدون اغراق، یک چیز غیر منتظره و منحصر به فرد است که در هیچ کدام از قسمتهای آن زیاده روی وجود ندارد.
توصیه میکنم که به برخی از برندهای معروف در دنیا توجه کنید. پس از اصل سادگی، بیاد ماندن ویژگی مهم دیگر لوگوهای برتر است. یک طراحی مؤثر لوگو باید به یاد ماندنی باشد و در عین حال ساده بودن لوگو را در ذهن مخاطب حک کند.
یکی از موارد بسیار مهم در آموزش طراحی لوگو است که یک لوگو خوب باید بی نظیر و منحصر به فرد باشد. در واقع شما باید بررسیهای مختلفی را بر روی لوگو طراحی شده انجام دهید و مطمئن شوید که آیا طرح مورد نظر برای ۱۰، ۲۰ یا ۵۰ سال مؤثر خواهد بود یا خیر؟!
لوگوی خوب و مؤثر باید بتواند در انواع رسانهها و برنامههای کاربردی مانند وب سایتها و اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند به خوبی کار کند. به همین دلیل است که قالب استفاده شده برای لوگو اهمیت ویژهای دارد. تغییر کاربری یک آرم از یک سایت به یک گوشی هوشمند بسیار مهم است و میتواند اندازه آن را تغییر دهد. بنابراین انتظار شما از لوگو این است که در همه شرایط فقط یک تصویر خاص را نشان دهد.
طراحی یک لوگو دقیقاً باید با هدف مورد نظر همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، قرار است یک لوگو برای فروشگاه اسباب بازی کودکان طراحی کنید، لازم است که از یک فونت و طرح رنگی کودکانه استفاده کنید. لوگوی مربوط به این حوزه برای یک شرکت حقوقی مناسب نیست. در حقیقت طراحی لوگو و شکل آن تابع هدف نهایی ماست و میتوان هر کدام از مشاغل را در دستههای مختلف قرار داد تا بهترین لوگو از لحاظ شکل ظاهری و فونت برای آنها طراحی شود.
اگر بندهای قبلی را مطالعه کرده باشید، الان شما با قوانین طراحی آرم یک شرکت آشنایی دارید و همچنین تفاوت بین یک لوگو خوب و بد را تشخیص میدهید. با اطلاع از اینکه کدام یک از لوگوها موفق شدند و دلیل موفق شدن آنها چیست، میتوانید عوامل مؤثر در خوب شدن یک لوگو را بشناسید. به عنوان مثال، اجازه دهید که برند کلاسیک Nike Swoosh را بررسی کنیم. این لوگو توسط کارولین دیویدسون در سال ۱۹۷۱ و تنها با هزینه ۳۵ دلار طراحی شد و هنوز هم به عنوان یک لوگو قوی و بیاد ماندنی که به راحتی مقیاس پذیر است شناخته میشود. این آرم ساده و مینیمال نشان دهنده وال مجسمه معروف الهه یونانی پیروزی است. در واقع این باعث شده که برند نایک به عنوان پوشاک ورزشی بسیار بزرگ و معروف باشد. نایک فقط یکی از چندین آرم بزرگ و معروف دنیا است که نمونههای مشابه زیادی دارد. شما هم میتوانید نمونههای مختلفی از این لوگوها را پیدا کنید و دلایل موفقیت آنها را پیدا کنید.
به عنوان بخشی از آموزش طراحی لوگو توصیه میکنم که یک نگاه ساده به آرم گوگل بندازید. در واقع هم نمونههای معروف و هم نمونههای ناشناخته زیادی در دنیای اینترنت وجود دارد که شما میتوانید کیفیت، سادگی و بیادماندنی بودن را در ساختار آنها ببینید.
البته شاید بد نباشد که به طرف مقابل هم نگاهی بیندازیم. امروزه لوگوهای ناموفق زیادی وجود دارد که هر کدام از آنها به دلایل مختلفی دچار مشکل شدند. در این مطلب به نمونههای ناموفق اشاره نخواهیم کرد که از لحاظ حرفهای چندان درست نیست، اما با چند جستجوی ساده در اینترنت میتوانید انواع مختلفی از آنها را پیدا کنید و به شما در آموزش طراحی لوگو کمک میکنند.
حالا ما می دانیم لوگو چه چیزی است، چه اصول و قواعدی در طراحی آن نقش دارد و چه چیزی باعث ایجاد لوگو موفق میشود. بنابراین میتوانیم فرآیند طراحی خود را آغاز کنیم. معمولاً این بخش از کار در ۵ مرحله انجام میگیرد و هر کدام از آنها کارهای مخصوص به خود را دارند. البته نباید این نکته را فراموش نکنیم که هر فردی روند طراحی خاص خود را دارد و تجربه در این موضوع بسیار مهم است. تجربه افراد در شناخت طراحی لوگو و همچنین موفقیتها و شکستهای آنها مشخص میکند که فرایند طراحی باید به چه شکل باشد.
به طور خلاصه یک فرایند طراحی لوگو شامل ۷ مرحله زیر میشود:
در نهایت شما یک فایل به مشتریان خود تحویل میدهید که باز هم امکان نقد و بررسی آن وجود دارد. پس شما همیشه در آموزش طراحی لوگو باید بدانید که احتمال ویرایش مجدد نتیجه کار شما هم وجود دارد.
پس از اینکه فرآیند طراحی خود را مرتب کردید و یک فایل اولیه کاغذی از آن آماده کردید، حالا باید به سراغ نرم افزارهای گرافیکی بروید. معمولاً نرم افزارهایی مانند Adobe Illustrator در این مورد کاربرد بیشتری دارند، اما شما میتوانید نرم افزارهای دیگر حتی مانند فتوشاپ را هم امتحان کنید. فقط به عنوان یک نکته به خاطر داشته باشید که همه موارد و مراحل توسط کامپیوتر انجام میشود و طراحی اولیه شما بر روی کاغذ بسیار تأثیر گذار است.
پس از آنکه ایدههای اولیه و طرحهای خود را از جریان طوفان مغزی دریافت کردید (در مطالب بعدی به بررسی طوفان مغزی هم خواهیم پرداخت)، میتوانید وارد کار با کامپیوتر و فرایند دیجیتالی کردن لوگو خود شوید. پس از چند ساعت یا چند روز کار طرح اولیه دیجیتالی خود را به مشتری ارسال کنید، پیشنهادات و انتقادات آنها را بگیرید و نسخه را بازبینی کنید، در نهایت پس از تکمیل لوگو آن را به مشتری خود تحویل دهید.
در این مطلب تلاش کردیم که آموزش طراحی لوگو را در یک قالب ساده و معمولی آموزش دهیم. اگر شما هنوز هم دچار مشکل هستید و در مورد هر کدام از این مراحل سؤال دارید، میتوانید با ما تماس بگیرید. از دوستان باتجربه هم انتظار داریم که پیشنهادات خود را در بخش نظرات بنویسند تا بار علمی مطلب کاملتر شود.