کمپانی های بزرگ می دانند چه هستند و برای چه چیزی تلاش میکنند. مطالعات نشان میدهد زمانی که نیازهای اولیه یک فرد که ترتیب تامین آنها در هرم معروف مازلو وجود دارد، تامین شود، آن فرد می تواند شادتر باشد؛ حال حتی اگر آن فرد، کارمند یک شرکت باشد، پس از تأمین نیازهای اولیه اش، نیرویی بسیار کارآمدتر و مؤثرتر برای شرکت به حساب خواهد آمد، حتی اگر دستمزدی که می گیرد پایین تر از زمانی باشد که دارد در شرکت دیگری کار می کند که نیازهای اولیه انسانی او را نادیده گرفته اند. توجه به چنین چیزی، باعث ایجاد روابط پایدارتری بین همکاران و مشتریان می شود، به خصوص زمانی که کمپانی از پوشش تبلیغاتی دولتی خاصی برخوردار نیست و بهطور معمول توجهی که به شرکت های دولتی می شود را دریافت نمی کند.شرکت های بزرگ دنیا تنوع بسیاری در اهداف خود دارند، اما چیزی که آنها را به سمت وادی موفقیت می کشاند، پافشاری و پشتکار در هدف اصلی و همیشگی ای است که شرکت برای خود و تیم کاریاش انتخاب کرده است.
شرکت ها و مدیران اجراییِ بسیار کمی هستند که توانسته اند دین را وارد حوزه کاری خود بکنند و افرادی هم که چنین کرده اند نتوانسته اند به عنوان یک شرکت دولتی درآیند. هابی لابی که یک خرده فروشی در زمینه هنر و صنایع دستی است و به وسیله رئیس میلیاردر خود، دیوید گرین اداره می شود توسط پسر یک کشیش که دوره هفتم را دو بار تکرار کرد و هرگز به کالج نرفت و به عنوان پسر یک سهامدار مشغول به کار شد، پایه گذاری شد. او یک کسب و کار کوچک در زمینه هنر و صنایع دستی راه انداخت که اجناسی چون تابلوهای هنری قاب شده را می فروخت و نهایتاً کسب و کارش را به عنوان یک سازمان تبلیغاتی به صورت یک زنجیره گسترده از خرده فروشی درآورد که تقریباً دو برابر بزرگ ترین نانوایی یک کلیسا در سطح جهانی بود. در واقع هابی لابی را می توان یک سرباز سازمانی از سربازان مسیح دانست که نیمی از درآمد به دست آمده خود را به وزارت پروتستان می دهد، مغازه هایش را صرف نظر از حقوقی که به کارمندانش می دهد در روزهای یکشنبه تعطیل می کند تا به آنها یک فرصت برای عبادت کردن داده باشد. این شرکت همچنین دارای چهار کشیش برای پرداخت حقوق و دستمزدها است. شما ممکن است به شخصه به مأموریت مسیح اعتراض کنید اما آغوش سبز این کمپانی در دادن اعانه های مختلف و این که همواره دین را در رأس اهداف کاری خود قرار داده است و به آن متعهد بوده، کمک بزرگی برای آن شده است تا بتواند به شرکتش یک هویت قوی برای نگه داشتن کارکنان نسبتاً همیشگی و مشتریان وفادارش بدهد. اهداف بسیار متنوع برای شرکت های خصوصی وجود دارد و مذهب تنها هدفی نیست که این شرکت ها بتوانند و یا بخواهند دنبال کنند. برای مثال مأموریت شرکت پاتاگونیا با نام تجاری 600 میلیون دلاری خود در زمینه پوشاک در ونتورا کالیفرنیا، از اوایل 1970 تا کنون، در زمینه اقدامات زیست محیطی بوده است. مؤسس آن، اولین محصول خود را ساخت که میخ هایی برای کوهنوردان بود که بر خلاف میخ های معمولی، آسیب کمتری را به صخره ها می رساند، اما از آنجا که این میخ ها هم به مرور زمان صخره ها را تخریب می کردند و به طبیعت آسیب می رساندند، پس از چندی پاتاگونیا در راستای هدف زیست محیطانه خود، کسب و کار خود را از تولید این ابزار به سمت تولید پوشاک تغییر داد. کیفیت بالا، کاربرد روش های طبیعی، تولید محصولات سبز و استفاده از پارچه های قابل بازیافت و پارچه های طبیعی از اواسط سالهای 1990، همواره در سر لوحه کاری این شرکت قرار داشته است. این شرکت 10 درصد از درآمد و سود خود را صرف فعالیتهای زیست محیطی می کند و در رأس تمام تصمیم گیری هایش پاسخ گویی به نیازهای طبیعی جامعه ای که در آن قرار دارد را را قرار داده و می دهد.
بهترین شرکت های خصوصی و دولتی آنهایی هستند که هرگز و در هیچ شرایطی مردم و کارمندان خود را از دست نمی دهند. جیم گودنایت مدیر عامل و بنیانگذار مؤسسه ساس که یک شرکت تجزیه و تحلیل نرم افزاری است، یک بار چنین گفته است که: «اگر شما به کارکنان خود بیاموزید که آنها برای شرکت متفاوت هستند، آنها واقعاً به شیوه ای متفاوت کار خواهند کرد». تمام موفقیت این شرکت نیز در گرو همین حرف و ایده جیم و همکارانش می باشد؛ آنها از نیازهای مختلف کارکنان خود مراقبت و حمایت می کنند و به آنان حس متفاوت بودن را القا می کنند و در این زمینه یک سایت پزشکی راه اندازی کرده اند که شامل روانپزشکان، درمانگران، فیزیوتراپان و دیگر متخصصان است. همچنین در آن، خدمات دیگری از قبیل مراقبت های کودکان و والدین، کمپ ها و اردوهای تابستانی، معرفی جزییات خودرو، امور مختلف در رابطه با تفریح و خوش گذرانی و حتی نحوه نخ کشیدن برگ های توتون، نحوه شست و شو و خشک کردن یک استخر و … را ارائه میدهند و همین طور آموزش هایی در زمینه گلف، بیلیارد، تنیس، هاکی و … دارد. این مؤسسه دارای پایین ترین نرخ های گردش کارکنان در بازار صنعت است که عبارت است از نرخ 3.3 درصد در مقابل هنجار 22 درصدی موجود در کل صنعت و معنای این آمار راضی نگه داشتن و بالطبع شاد نگه داشتن کارکنانش است.
بسیاری از شرکتهای خصوصی موفق دارای سن زیادی هستند. بر اساس گزارشات 42 شرکت موفق از 220 شرکت، عمری به بلندی بیش از یک قرن دارند. داشتن چنین عمری و چنین میراثی به معنای بیات بودن و از رده خارج شدن آنها نیست. برای مثال هالمارک که بیش از یک قرن پیش پایه گذاری شده است، هنوز در ردیف های اول قرار دارد. هالمارک که در سال 1932 اولین مجوز موافقت نامه با دیزنی را امضا کرد که اولین سرمایهگذاری مشترک برای هر دو شرکت به حساب می آمد، در اوایل 1990 شروع به پایه گذاریِس یک خط از کارت تبریک هایی به زبان اسپانیایی نمود، قبل از آن که بازاریابی اسپانیایی شروع به کار کند و درست در زمانی که این بازار خاموش بود. در دوره های بعد کاملاً متنوع و هوشمندانه به سمت تلویزیون های کابلی رفت و با کارت های اینترنتی و معرفی برخی از اولین کارت های تراشه های صدا، دنیای اینترنت و تکنولوژی را در آغوش کشید و اکنون پیشنهادات محصولات جدید آن در بر گیرنده و تعداد زیادی کتاب های داستان که قابلیت ضبط شدن دارند می باشد. همه اینها می تواند نمونهای از تلاش یک شرکت موفق و قدیمی برای بروز بودن باشد که در برگیرنده سرعت بالایی در مواجه شدن با موقعیت های جدید است، به گونه ای که بتواند از رقبایش جلو بیفتد و این حرکت های سریع، آنچنان با ذکاوت و هوشمندانه طراحی و برنامه ریزی شده اند که شرکت می تواند خود را به راحتی با شرایط موجود تطبیق دهد.
خصوصی بودن شرکت ها به آنها آزادی عمل بیش تری در دامنه فعالیت هایشان میدهد و در مواردی می تواند زمینه های ریسک پذیری آنها را بالاتر ببرد. برای مثال آنها را به سمت سرمایه گذاری برای پروژه هایی بکشاند که در درازمدت جواب می دهند. این عوامل باعث می شود که یک شرکت خصوصیِ موفق، اهداف درازمدت خود را فدای اهداف کوتاه مدتش نسازد و بداند که برای رسیدن به یک نتیجه خوب باید سال های سال در زمینه کاری خود فعالیت داشته باشد تا بتواند به جایگاهی که جهانی است برسد. چنین شرکت هایی به خوبی می دانند که یک شبه نمی شود راه صد ساله را رفت. برای مثال کوهلر که سازنده وسایل آشپزخانه و حمام است، با ریسکی به هنگام، خیلی زودتر از رقبای خود وارد بازارهای چین شد و به خودی خود فعالیتش را در آن بازار اقتصادی شروع کرد بدون این که منتظر بماند در یک سرمایه گذاری مشترک برنده شود و با ماندن در آن بازار برای سال های سال، گوی موفقیت را از دست رقبایش ربود.
نزدیک به نیمی از بزرگ ترین شرکت های خصوصی آمریکا توسط بنیانگذاران اولیه و یا وابستگان آنها اداره می شود چراکه آنها به خوبی می دانند چگونه مسئولیت رسیدگی به مناقشات سیاسی داخلی را بر عهده بگیرند. اینکه معمولاً در بهترین شرکت های خصوصی دنیا، سرمایه و مسئولیت ها چنین سینه به سینه منتقل می شوند، باعث می شود که شرکت و آینده آن، به دست افراد دلسوزی بیفتد که از روزهای اول زندگی شان با این کسب و کار و حرفه و زد و بندهای آن به خوبی آشنا بوده اند. به نوعی گویی اهداف شرکت، اهداف زندگی آنها به حساب می آید و به همین منظور بهترین تلاش را برای زنده نگه داشتن اسم و رسم خانوادگی خود انجام می دهند و اگر در این میان فردی کارش را به خوبی انجام ندهد همواره فرد بهترِ دیگری در بین همان خانواده برای جایگزین شدن وجود دارد و این گونه، شرکت همواره پابرجا خواهد بود، جدای از اهمیت دادن به این که چه کسانی و دقیقاً با چه نسبتی با مؤسس شرکت، در این مجموعه در حال فعالیت هستند.
خصوصی بودن یک شرکت هرگز به معنای تنها ماندن و تنها ادامه دادن آن شرکت و ارتباط نداشتن با هیچ نیروی خارجی ای نیست. بهترین شرکت های خصوصی، همواره افراد خارجی بسیاری را استخدام می کنند که برخی را در هیئت مدیره و برخی را در دیگر موقعیت های اجرایی قرار می دهند. آنها همچنین از مشاورانی که در خارج از چهارچوب قرار دادی شرکت خود قرار دارند نیز استفاده می کنند و با انجام فعالیت های خاصِ انسان دوستانه و داوطلب محورانه، نقشی بسیار عالی در جامعه محلی و منطقه ای خود بازی می کنند. تمامی اینها بیانگر این است که داشتن حریم خصوصی هرگز به معنای عدم تعامل با دیگران نیست. از نگاهکه پایه گذار یکی از انواع گوشی های هوشمند است، داشتن مشاوران خارجی باعث می شود تا یک شرکت خصوصی بر دیگر جنبه هایی که مهم بوده، و از دید مشاوران داخلی نادیده گرفته می شوند نیز تمرکز کند و تمام این جوانب را بر پایه فرهنگی که در آن قرار دهد، بالنده سازد. از نگاه او می توان این فرهنگ پایه را در طول انجام فعالیت های متنوعی که داوطلبانه انجام میشوند و با به اشتراک گذاری سود و داشتن امکانات در سطح جهانی، بالنده تر نمود.
آموزش طراحی لوگو
گاهی با دیدن تغییر لوگوی یک شرکت (تغییر لوگوی زارا) مسئله طراحی لوگو برای شرکتهای مختلف برای ما جالب میشود و با روشهای مختلفی به دنبال آموزش طراحی لوگو هستیم تا این تغییرات را درک کنیم. در این مورد دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. دیدگاه اول مخصوص طراحان حرفهای است که طراحی آرم یک شرکت را به چند مرحله پیچیده تبدیل میکنند و در نهایت یک لوگو مفهومی فوق العاده طراحی میکنند. این در حالی است که گروهی دیگر از ابزارها و نرم افزارهای طراحی لوگو استفاده میکنند که کار بسیار ساده و معمولی است.
اگر شما هم به فکر آموزش طراحی لوگو به صورت حرفهای هستید، لازم است که پنج مرحله ساده را به صورت گام به گام دنبال کنید تا یک نماد زیبا و مفهومی بسازید.
قبل از طراحی یک آرم تجاری، شما باید درک کنید که لوگو چه چیزی است، قرار است چه چیزی را نشان دهد و چه چیزی باید انجام شود. لوگو فقط یک علامت خاص نیست، بلکه لوگو نشان دهنده نام تجاری یک کسب و کار است که اطلاعات مختلفی را از طریق شکل، فونت، رنگ یا تصاویر نشان میدهد
لوگو برای جلب اعتماد، ایجاد شناخت و تحسین برای یک شرکت یا محصول الهام بخش است و کار ما به عنوان طراح آن برای ایجاد یک آرم این است که کار مورد نظر را در قالب لوگو نشان دهیم. در حقیقت ما باید بدانیم که در آموزش طراحی لوگو دقیقاً دنبال چه چیزی هستیم و میخواهیم چه چیزی را به مخاطب نشان دهیم.
حالا که می دانید لوگو چیزی را انجام میدهد و قرار است چه چیزی را نشان دهد، لازم است با ابزارها و اصولی که قرار است یک آرم بزرگ را ایجاد کنند آشنا باشیم و قوانین اساسی و اصول طراحی مؤثر در لوگو را بشناسیم. اصول مؤثر در آموزش طراحی لوگو را میتوان به پنج اصل ساده تقسیم کرد:
هرچه طراحی یک لوگو سادهتر باشد امکان به رسمیت شناخته شدن آن آسانتر است و از طرفی اجازه میدهد که لوگو به عنوان یک نشانه همه کارها، و به یادماندنی شناخته شود. یک آرم خوب بدون اغراق، یک چیز غیر منتظره و منحصر به فرد است که در هیچ کدام از قسمتهای آن زیاده روی وجود ندارد.
توصیه میکنم که به برخی از برندهای معروف در دنیا توجه کنید. پس از اصل سادگی، بیاد ماندن ویژگی مهم دیگر لوگوهای برتر است. یک طراحی مؤثر لوگو باید به یاد ماندنی باشد و در عین حال ساده بودن لوگو را در ذهن مخاطب حک کند.
یکی از موارد بسیار مهم در آموزش طراحی لوگو است که یک لوگو خوب باید بی نظیر و منحصر به فرد باشد. در واقع شما باید بررسیهای مختلفی را بر روی لوگو طراحی شده انجام دهید و مطمئن شوید که آیا طرح مورد نظر برای ۱۰، ۲۰ یا ۵۰ سال مؤثر خواهد بود یا خیر؟!
لوگوی خوب و مؤثر باید بتواند در انواع رسانهها و برنامههای کاربردی مانند وب سایتها و اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند به خوبی کار کند. به همین دلیل است که قالب استفاده شده برای لوگو اهمیت ویژهای دارد. تغییر کاربری یک آرم از یک سایت به یک گوشی هوشمند بسیار مهم است و میتواند اندازه آن را تغییر دهد. بنابراین انتظار شما از لوگو این است که در همه شرایط فقط یک تصویر خاص را نشان دهد.
طراحی یک لوگو دقیقاً باید با هدف مورد نظر همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، قرار است یک لوگو برای فروشگاه اسباب بازی کودکان طراحی کنید، لازم است که از یک فونت و طرح رنگی کودکانه استفاده کنید. لوگوی مربوط به این حوزه برای یک شرکت حقوقی مناسب نیست. در حقیقت طراحی لوگو و شکل آن تابع هدف نهایی ماست و میتوان هر کدام از مشاغل را در دستههای مختلف قرار داد تا بهترین لوگو از لحاظ شکل ظاهری و فونت برای آنها طراحی شود.
اگر بندهای قبلی را مطالعه کرده باشید، الان شما با قوانین طراحی آرم یک شرکت آشنایی دارید و همچنین تفاوت بین یک لوگو خوب و بد را تشخیص میدهید. با اطلاع از اینکه کدام یک از لوگوها موفق شدند و دلیل موفق شدن آنها چیست، میتوانید عوامل مؤثر در خوب شدن یک لوگو را بشناسید. به عنوان مثال، اجازه دهید که برند کلاسیک Nike Swoosh را بررسی کنیم. این لوگو توسط کارولین دیویدسون در سال ۱۹۷۱ و تنها با هزینه ۳۵ دلار طراحی شد و هنوز هم به عنوان یک لوگو قوی و بیاد ماندنی که به راحتی مقیاس پذیر است شناخته میشود. این آرم ساده و مینیمال نشان دهنده وال مجسمه معروف الهه یونانی پیروزی است. در واقع این باعث شده که برند نایک به عنوان پوشاک ورزشی بسیار بزرگ و معروف باشد. نایک فقط یکی از چندین آرم بزرگ و معروف دنیا است که نمونههای مشابه زیادی دارد. شما هم میتوانید نمونههای مختلفی از این لوگوها را پیدا کنید و دلایل موفقیت آنها را پیدا کنید.
به عنوان بخشی از آموزش طراحی لوگو توصیه میکنم که یک نگاه ساده به آرم گوگل بندازید. در واقع هم نمونههای معروف و هم نمونههای ناشناخته زیادی در دنیای اینترنت وجود دارد که شما میتوانید کیفیت، سادگی و بیادماندنی بودن را در ساختار آنها ببینید.
البته شاید بد نباشد که به طرف مقابل هم نگاهی بیندازیم. امروزه لوگوهای ناموفق زیادی وجود دارد که هر کدام از آنها به دلایل مختلفی دچار مشکل شدند. در این مطلب به نمونههای ناموفق اشاره نخواهیم کرد که از لحاظ حرفهای چندان درست نیست، اما با چند جستجوی ساده در اینترنت میتوانید انواع مختلفی از آنها را پیدا کنید و به شما در آموزش طراحی لوگو کمک میکنند.
حالا ما می دانیم لوگو چه چیزی است، چه اصول و قواعدی در طراحی آن نقش دارد و چه چیزی باعث ایجاد لوگو موفق میشود. بنابراین میتوانیم فرآیند طراحی خود را آغاز کنیم. معمولاً این بخش از کار در ۵ مرحله انجام میگیرد و هر کدام از آنها کارهای مخصوص به خود را دارند. البته نباید این نکته را فراموش نکنیم که هر فردی روند طراحی خاص خود را دارد و تجربه در این موضوع بسیار مهم است. تجربه افراد در شناخت طراحی لوگو و همچنین موفقیتها و شکستهای آنها مشخص میکند که فرایند طراحی باید به چه شکل باشد.
به طور خلاصه یک فرایند طراحی لوگو شامل ۷ مرحله زیر میشود:
در نهایت شما یک فایل به مشتریان خود تحویل میدهید که باز هم امکان نقد و بررسی آن وجود دارد. پس شما همیشه در آموزش طراحی لوگو باید بدانید که احتمال ویرایش مجدد نتیجه کار شما هم وجود دارد.
پس از اینکه فرآیند طراحی خود را مرتب کردید و یک فایل اولیه کاغذی از آن آماده کردید، حالا باید به سراغ نرم افزارهای گرافیکی بروید. معمولاً نرم افزارهایی مانند Adobe Illustrator در این مورد کاربرد بیشتری دارند، اما شما میتوانید نرم افزارهای دیگر حتی مانند فتوشاپ را هم امتحان کنید. فقط به عنوان یک نکته به خاطر داشته باشید که همه موارد و مراحل توسط کامپیوتر انجام میشود و طراحی اولیه شما بر روی کاغذ بسیار تأثیر گذار است.
پس از آنکه ایدههای اولیه و طرحهای خود را از جریان طوفان مغزی دریافت کردید (در مطالب بعدی به بررسی طوفان مغزی هم خواهیم پرداخت)، میتوانید وارد کار با کامپیوتر و فرایند دیجیتالی کردن لوگو خود شوید. پس از چند ساعت یا چند روز کار طرح اولیه دیجیتالی خود را به مشتری ارسال کنید، پیشنهادات و انتقادات آنها را بگیرید و نسخه را بازبینی کنید، در نهایت پس از تکمیل لوگو آن را به مشتری خود تحویل دهید.
در این مطلب تلاش کردیم که آموزش طراحی لوگو را در یک قالب ساده و معمولی آموزش دهیم. اگر شما هنوز هم دچار مشکل هستید و در مورد هر کدام از این مراحل سؤال دارید، میتوانید با ما تماس بگیرید. از دوستان باتجربه هم انتظار داریم که پیشنهادات خود را در بخش نظرات بنویسند تا بار علمی مطلب کاملتر شود.